انحرافات جنسى و راه درمان آن
زمينه ها.خروج انسان از مرز قوانين طبيعى حاكم بر نظام آفرينش , انحراف نام دارد.غريزه جنسى كه مبدا آفرينش آن را جهت خير و كمال و بقاى نسل بشر در وجود انسان به وديعت نهاده است , ممكن است مورد سؤ استفاده وتجاوز قرار گيرد((57)).زمـيـنـه هـاى انـحراف جنسى در شرايطى كه انسان , رشد مى يابد و پا به مرحله بلوغ مى گذارد, فـراوان بـوده و مـمكن است در دوران زندگى هرجوانى , پيش آيد و شهوت جنسى او را تحريك نمايد و در نهايت موجبات آلودگى و انحراف وى را فراهم سازد.تـخـيـلات تـحريك آميز جنسى و عوامل محرك محيطى به عنوان زمينه هاى انحرافند, اما عامل سـومـى كـه مـوجب دعوت انسان به سوى انحراف جنسى مى گردد, همان وسوسه هاى شيطانى است .بسم اللّه الرحمن الرحيم .قل اعوذ برب الناس * ملك الناس * اله الناس * من شر الوسواس الخناس * الذى يوسوس فى صدور الناس * من الجنه والناس ((58)).زمـانـى كه انسان در شرايط محيطى نامساعد و تحريك آميز قرار گيرد, خواسته هايى در او ظاهر مى شود.شـيـطـان ايـن خـواسـتـه هـاى نـفـسـانـى را در نظرش زيبا و دلفريب جلوه مى دهد و بگونه اى خناسانه((59))و مرموز از درون , فرد را به سوى ارتكاب وانجام عمل , وسوسه مى كند.از سوى ديگر, عقل نيز از درون انسان به مقابله برمى خيزد و انجام كار مورد نظر را مجاز نمى داند.شـيـطـان بـراى انـحراف , از كششها و تمايلات غريزى استفاده كرده و فرد را به ارضاى نامشروع شهوات جنسى فرا مى خواند.در مـقـابـل , عـقـلا و دانشمندان و پيامبران و هاديان الهى , جهت هدايت انسان به نيروى عقل و گـرايـش فـطرى خيرخواهى در انسان , تكيه كرده و او رابه ارضاى مجاز و منطقى غرايز جنسى دعوت مى كنند.ايـن جـنگ و ستيز,((60))يعنى , مقابله عقل و شهوت , ايمان و هواى نفس , نيروى الهى و نيروى شـيـطـانـى , در وجـود انـسان همواره در جريان است وبه خصوص در ابتداى دوران بلوغ , ظهور بيشترى مى يابد و تا آخر عمر ادامه دارد.هر كدام در موقعيتهاى زندگى انسان , غالب شوند, شخصيت فرد به همان سو, ميل پيدا مى كند و پرورش مى يابد.اگـر عـقـل و ايـمان بر او حاكم گردد, هدايت و رستگار و اگر شهوت و شيطان بر او تسلط يابد گمراه و زيانكار خواهد شد.نفس اماره در وجود آدمى ك بر اثر وسوسه هاى شيطان ك سعى دارد كه بر عقل((61))تسلط يافته و آن را اسـيـر خواسته هاى خود گرداند و انسان رادر مسيرى بكشاند كه ظاهرا گناه و فساد آن , معلوم نيست .از طرفى عقل تلاش دارد كه مهار نفس را به كمك ايمان در دست گرفته و آن را كنترل نمايد و در جهت خير و كمال و سلامت جسم و روان هدايت كند.بنابر اين شخصيت انسان , هميشه در معرض اين كشش وكوشش عقل و شهوت , خير و فساد, پاكى و آلودگى , سلامتى و انحراف , در نوسان است و اين جنگ و گريز, همواره ادامه دارد و تنها كسى مـى تواند از اين صحنه جنگ و مبارزه درونى , جان سالم بدر برد كه خود را مجهز به سلاح ايمان و تقوا نموده و از ابتداى جوانى به خودسازى و جهاد با نفس بپردازد.بايد در نظر داشت كه اين كار شدنى است و خداوند متعال ككه يگانه قدرت و محل اتكا و توكل و نـجـات دهنده انسان ضعيف در همه بلاها وگرفتاريهاست ك در اثر دعا و نيايش ((62))